باران که آمد
لبهایم باریدند !
نامت با باران آمد
و چشمهایم
و دستهایم
همه باران شدند
تو با قطرات باران طلوع کردی
باران که آمد کوچه باغ من و تو تب کرد
و کلاغها
تا صبح خواندند در ضیافت باران و مه
گنجشگها زیر چتر هم بال گشودند
باران که آمد
من ماندم و
یک جفت پای خسته در میان کوچه ی بی عابر
و تو دوباره باریدی بر تمام من
تمام من که از یاد برده بودم کیستم و چیستم
باران که آمد
بیادت بر تمام خویش گریستم
باران می بارد اما می آید
109452 بازدید
60 بازدید امروز
38 بازدید دیروز
221 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian